تاریخ همواره شاهد تقابل دو جریان حق وباطل بوده و خواهد بود. در یکسوی این جریان همه خوبیها و در سوی دیگر همه بدیها بروز میکند. حاملان جریان اول، انبیا و اولیا هستند که طلایهدار عدالت و ستمستیزی ... میباشند؛ حاملان جریان دوم، حاکمان ظالماند که پرچمدار همه بدیها هستند. عاشورا از تقابل هماوردهای فرهنگی و سیاسی است که دو جبهه روبروی هم ایستادند: حسین نوه پیامبر(ص) در مقابله با یزید نوادۀ هند جگرخوار؛ از اینرو نظریه مقاومت بر دو پایه فرهنگ «هیهات من الذله» و «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا»، با هدف مانایی فرهنگ عاشور شکل گرفته است؛ چنانچه امروزه «اندیشه مقاومت» به فرهنگی جهانی[1] تبدیل شده و در این تقابل حق پیروز است. امام خمینی(ره) میفرماید: «محرّم ماهى است که عدالت در مقابل ظلم و حق در مقابل باطل قیام کرده و به اثبات رسانده است که در طول تاریخ، همیشه حق بر باطل پیروز شده است ...».[2]
بیتردید پرچمدار «نظریه مقاومت»، امامین انقلاب هستند؛ امامانی که با شعار «مَوْتٌ فِی عِزٍّ خَیْرٌ مِنْ حَیَاةٍ فِی ذُلٍّ»[3] و «لَا أَرَى الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَ لَا الْحَیَاةَ مَعَ الظَّالِمِینَ إِلَّا بَرَماً»،[4] «اندیشه مقاومت» را ارائه وبدان پافشاری نمودند.
در این نوشتار کوشیده شده است عوامل مقاومت از منظر امامین انقلاب تدوین شود.
[1]. World culture.
[2]. سیدروحالله موسوی خمینی، صحیفه امام، ج 5، ص 177.
[3]. «مرگ باعزّت بهتر از زندگی باذلّت است» (محمد بن علی ابنشهرآشوب مازندرانى، مناقب آل أبی طالب:، ج 4، ص 68).
[4]. ابننما حلی، مثیر الاحزان، ص 44.